قربون برم خدا را …

منتشرشده: 22/06/2011 در Uncategorized

در خبرها آمده بود که زن بی سرپرستی که به دلیل نیاز مالی خود و برای تامین غذای فرزندانش مجبور به دزدیدن دو بسته گوشت شده بود با قرار قانونی روانه زندان شد.

این قبیل دزدی ها  البته با دزدی هایی که به صورت حرفه ای انجام می گیرد بسیار تفاوت دارد چرا که از روی احتیاج و اضطرار صورت می گیرد. آنچه که باعث چنین اعمالی می شود نیاز مالی و تشدید فقر در جامعه است که حکومت باید به فکر چاره اندیشی برای آن باشد. متاسفانه جمهوری اسلامی که داعیه برپایی عدالت و مدینه فاضله را دارد و از مدعیان عدالت در جهان به شمار می رود، آنچنان در بی عدالتی غرق شده است که لفظ عدالت مثل بازیچه ای برای استفاده سیاسی به کار برده می شود. چرا که کیست که نداند دزدان میلیاردی با همدستی دولتمردانی که دست در کیسه ملت دارند، چگونه به چپاول اموال این ملت دست یازیده اند اما احدی نیست که حتی از آنان سوال کند که این پولها را کجا برده اید؟ قدرتمداران سلطه جوی مذهبی در ایران همه نعمت های دنیا را برای مردم این سرزمین حرام کرده و اما دست دوستان دزد خود را برای هرگونه گشاده دستی از جیب ملت باز گذاشته اند. در یک طرف مادری دلسوز از روی ناداری و تهیدستی اقدام به برداشتن بسته ای گوشت برای سفره خالی خود و فرزندانش می کند که اگر نیک بنگری گوشه ای از حقوق ضایع شده اش را می خواهد پس بگیرد که به دست شحنه های حکومتی گرفتار آمده و روانه زندان می شود و آبروی او را مفت می فروشند. اما وقتی نامی از برخی دزدان حکومتی برده می شود عمله و اکله آخوندی لب به اعتراض می گشایند که آبروی مومن محترم است و نباید نام آنان را علنی نمود. اف بر این دولت و حکومت خفت بار اسلامی .

باید طرحی نو درانداخت

منتشرشده: 13/06/2011 در Uncategorized

شاید اگر ملت ایران این دوره سی و دو ساله حکومت دینی شیعی را از سر نگذرانده بود، اکنون قضاوت درستی از ماهیت واقعی ملایان بر سر قدرت نمی‌داشت. چرا که این صنف‌، همواره خود را در هاله‌ای از مظلومیت اجتماعی و سیاسی قرارداده و مدام بر سر منابر بر توانایی‌های فوق‌العاده علما و مجتهدین شیعی در برقراری عدالت و ایجاد مدینه فاضله‌ای که هیچگاه در روی زمین محقق نشده بود، پای فشرده و حکام غیر دینی را حاکمان جور خطاب کرده و در خفا دستور کارشکنی در کار آنان و حتی زیرپا گذاشتن اصول اخلاقی و انسانی را صادر می‌کردند!‌ این گروه ریاکار و دین فروش که از راه مذهب و اعتقاد دکانداری و کسب درآمد می‌کرد، برای مخفی و ناشناس ماندن دستور تقیه (ریاکاری و دروغ شرعی) داشتند؛ امری که انجام هر گونه خلافی را برای پیروانشان توجیه می‌کرد.

در هفته گذشته دو اتفاق نادر دست این شیادان فریبکار را بیش از پیش برای ملت ایران رو کرد. این دو اتفاق یکی مربوط به درگیری یک آخوند یک لاقبا با دو جوان و جراحت دیدگی وی از ناحیه چشم و دیگری تجاوز به زنان در اصفهان که در یک مهمانی گروهی در یک باغ مورد آزار و تعرض گروهی اوباش قرار گرفته بودند. واکنش این مجتهدان شیاد و حقه‌باز در خصوص مورد اول که مربوط به یک آخوند و هم‌صنفشان می‌شد اینگونه بود که آقای مکارم شیرازی ضاربان این آخوند را مفسد فی‌الارض اعلام نمود‌! یعنی این که این اشخاص چون یک آخوند را مورد ضرب و جرح قرار داده‌اند خونشان هدر می‌باشد!!! اما در مورد کیس دوم، مجتهد دیگری اظهار فضل کرده که : این افرادی که به آنها تعرض و تجاوز شده آدم‌های خوب و علیه‌السلامی نبوده‌اند!‌ و به طور ضمنی آنان را مستحق چنین رفتار متجاوزانه و غیراخلاقی دانسته‌است.

بله این است سیره و روش ملایان کثیف و نان به نرخ روز خور که هرچه را که به نفع خودشان باشد ولو تجاوز به ناموس زنان و دختران این ملت باشد،مباح و مجاز می‌دانند و هرچه را که کوچکترین تعرضی به حریم آنان کرده باشد تا حد دشمنی با خدا ارتقاء داده و رقیب را از پیش رو برمی‌دارند!

آیا باید هنوز هم در خواب خرگوشی بود و این گروه گداپیشه و شیاد و مفت‌خور را در مجالس و محافل بر صدر نشاند و از دستوراتشان به نام دستور پیامبر پیروی کرد یا این که با شدت تمام در مقابل این جرثومه‌های فساد ایستاد و شرشان را از سر ملت آزاده ایران کوتاه کرد؟

گریه دختران فوتبالیست تیم ملی

محرومیت به دلیل حجاب در لباس ورزشی

خبر حذف تیم ملی فوتبال دختران ایران از بازیهای مقدماتی المپیک جدیدترین خبری از این دست محرومیت‌ها برای ایرانیان نبود، اما با توجه به شایستگی‌های ورزشی دختران ایران که در گذشته‌ای نه چندان دور در منطقه حرف اول را می‌زدند، رویدادی تلخ و غیرقابل قبول بود.  این که با تمام شایستگی‌ها نتوانی در رقابتهای جهانی شرکت کرده و حضور پر قدرت خود را نشان دهی بسیار تاسف آور است. اما دختران ما باید دوردست‌ها را بنگرند آنها باید به این نکته بیندیشند که حضور در صحنه‌های بین‌المللی با شکل و شمایلی که آنان را در میان تمام تیم‌های دنیا انگشت نما و مسخره می‌نماید، چه ارزشی دارد که حالا برای از دست دادن چنین فرصتی‌‌! اشک حسرت می‌ریزند. مردم ایران و حتی جهان هیچ تردیدی در شایستگی‌های دختران ایرانی ندارند اما این محرومیت‌ها حکومت را در تنگنا و فشار شدید سیاسی و اجتماعی در عرصه‌های بین‌المللی قرار می‌دهد و به همین علت دختران ما نباید از محروم شدن در این مسابقات دچار افسردگی شوند بلکه باید به این نکته بیندیشند که آنان نیز در کسوت ورزشی خود سهمی در این مبارزات ملت ایران و بی آبرویی جمهوری اسلامی بر دوش گرفته‌اند. حال تصور کنید که شما دختران عزیز با این هیبت و حجاب ورزشی من‌درآوردی در مسابقات المپیک به مراتب بالاتر صعود می‌کردید و افتخاراتی هم کسب می‌نمودید آیا این افتخارات توسط جمهوری اسلامی دزدیده نمی‌شد؟ حقیقت این است که تا این رژیم منحوس در این کشور حاکم است، ورزش هم مثل سایر زمینه‌های علمی،‌ صنعتی، فرهنگی و … مدام در حال پسرفت خواهد بود چرا که همه چیز این رژیم باید به هم بیاید. نمی‌شود که در عرصه اجتماعی مردم را سرکوب کرده و استعدادهای آنان را خفه کند اما در عرصه‌ای دیگر افتخار پشت افتخار کسب نماید. غارت اموال مردم و تجاوز و آدم کشی را مثل آب خوردن انجام دهد ولی از تبعات آن مصون بماند و از سوی دیگر افتخارات نوجوانان و جوانان این ملت را هم دزدیده و به نام خویش مصادره به مطلوب کند. ما ملت ایران تا وقتی که این رژیم بر جان و مال و ناموس آنان دست درازی می‌کند فقط یک هدف بزرگ داریم و برای رسیدن به آن باید تلاش کنیم و اهداف فرعی و حاشیه‌ای نباید ما را از هدف اصلی دور کند و آن هم نابودی این رژیم می‌باشد. مبارزه منفی و مخالفت مدنی ملت باید در همه عرصه‌ها نمود داشته باشد و نه فقط در عرصه‌های سیاسی. لذا ما هرگز مادامی که جمهوری اسلامی حاکمیت دارد نخواهیم خواست که او را در عرصه‌ای به خوشحالی و پیروزی و در عرصه‌های بین‌المللی برسانیم ولو این که در این راه خودمان چیزهای زیادی را از دست بدهیم.

این روزها شاهد صف آرایی نظامیان و بسیجیان و ساندیس خورهای رژیم در مقابل مردمی هستیم که هیچ سلاحی بجز فریاد مرگ بر دیکتاتور ندارند و همین شجاعت است که تن رژیم تا دندان مسلح را می‌لرزاند. حال دیگر ترس مردم ریخته و هیبت دیکتاتوردر هم شکسته است. مرد و زن و دختر و پسر و پیر و جوان امروز در کنار هم و پشت در پشت هم به نبرد دیکتاتور آمده‌اند آنان هراسی از کشته شدن ندارند زیرا که می دانند آزادی هزینه می‌برد و باید برای آن تلاش و مبارزه کنند. مردم جانشان را بر کف دست گرفته و با نهایت جانفشانی برای آزادی می‌جنگند و دیگر سلاح رعب و وحشت رژیم از کار افتاده است گامی چند تا پیروزی نهایی باقی است و البته خطرها در پیش است باید خطر کرد و سلاح سرکوب را از کار انداخت . چهارشنبه سوری در پیش است و ملت برای رودررویی بزرگ با مزدوران ولایت خود را آماده می کند و کم کم مبارزاتش عمق بیشتری می یابد و شعله های آن فروزنده‌تر می‌شود . باید این شعله‌ها را فروزانتر و افروخته تر ساخت تا آتش به ریشه‌های پوسیده این نظام سرایت کند. پیروزی بسیار نزدیک است و اشتیاق رسیدن به آن هر لحظه بر بی‌قراری آزادیخواهان می‌افزاید.

اين روزها تب و تاب حق خواهي ملت هاي دربند، تيتر مهمترين اخبار رسانه‌هاي جهاني است. در حالي كه تمامي اين جنبش‌ها از جنبش سبز ايران الهام گرفته است و مردم ايران پرچمدار چنين مبارزه‌اي در منطقه بوده‌اند،‌ اما با كمال تأسف اكنون فقط نظاره‌گري هستند كه اندوه و حسرت از دست دادن فرصت‌هاي گذشته را مي‌خورند. اين نكته نشان مي‌دهد كه هدايتگران چنين جنبش عظيم و چند ميليوني، فاقد ظرفيت‌هاي لازم براي رهبري اين پتانسيل عظيم بودند و در نهايت آن را به خاموشي و افسردگي كشاندند. و به نظر من از اين نقطه نظر، لااقل عملكرد قابل دفاعي نداشتند.
اما حالا بايد چه كار كرد كه از قافله عقب نماند؟ پيشنهاد مي كنم كه مردم در روز 22 بهمن همراه راه‌پيمايان سانديس خور در تظاهرات شركت كرده و بعد از پايان راه‌پيمايي در خيابان‌ها بمانند و به هيچ وجه صحنه را ترك نكنند تا به خواسته‌هايشان برسند. اين كار باعث غافلگيري شديد رژيم شده و تمامي نيروهاي سركوبگر هم نخواهند توانست در مقابل خيل عظيم مردم ايستادگي كنند و ناچار به سكوت خواهند بود. بدين ترتيب اين تظاهرات نقطه عطفي براي پيروزي ملت سربلند خواهد شد.

ماده ۱۸:
هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است
هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد

تعجب نکنید این همان حقوق حقه‌ای است که جمهوری اسلامی ایران منشور جهانی آن را به امضا رسانده و متعهد به پایبندی به رعایت دقیق آن شده است. اما شما فکر می‌کنید چه عاملی است که مانع از آن می‌شود تا ابتدایی‌ترین حقوق انسان‌ها در این سرزمین پایمال شود و جان و مال و ناموس افراد برای عده‌ای حلال شمرده شود. رهبرش دستور کشتار و تجاوز به مردم بی‌پناهی را بدهد که تنها جرمشان این است که رإی دزدیده شده‌شان را از مسئولین دولتی خواسته‌اند؟
فقط و فقط یک عامل است که باعث این همه جنایات در روی زمین می‌شود و در طول تاریخ همین شیوه جاری بوده است که ادیان به آسانی دستور کشتار انسانها را صادر کرده و ابتدایی‌ترین حقوق انسانها را زیرپا می‌گذاشته‌اند. مادام که حکومت‌هایی از این دست در روی زمین باشند و به جای حاکمیت خرد و اندیشه و تجربه ارزشمند بشری، از موهومات و خرافات برای مطیع ساختن و سرکوب مردم بهره بگیرند هیچ اتفاق خوشایندی رخ نخواهد داد. تا زمانی که شما را به خاطر عقاید خصوصی‌تان از خدمات اجتماعی محروم کنند، هیچ امیدی به خیر در چنین جامعه‌ای نخواهد بود و چنین حاکمیتی سعادت و خوشبختی را به روی ملت خویش خواهد بست.

کدام نگونساری و بدبختی بدتر از این که شما در سرزمینی به دنیا آمده باشی که الگوی مدنیت و خردمندی در جهان بوده باشد و بزرگان و فرهیختگان آن روند تحول علم و دانش و فرهنگ جهانی را دگرگون ساخته باشند، اما با کمال تأسف وطنت را درحال ببینی که در مسیری کاملاٌ مخالف با آنان و به طور مرتجعانه به عقب بازگشت نماید، عمل به اوهام و خرافات را به جای علم و دانش و خرد، سرلوحه عمل خویش قرار دهد، صاحبان علم و معرفت را به کنج عزلت نشاند و علمداران نکبت و خرافه را که در عصر علم و روشنگری درصدد حل معضلات از طریق ماوراء الطبیعه و امدادهای غیبی و جادو و جنبل و نظایر آن می باشند، در صدر نشاند!؟ هم آنانی که خنده را از لبان ملتی بزرگ دزدیده و روزهای جشن و شادمانی آنان را به عزا و ماتم بدل کرده اند. عالمان راستین را از مقام و منزلتی که حقیقتاً شایسته آنند به زیر کشیده و مداحان زشت سیرت دروغگو و شیاد و نان به نرخ روز خور و گداصفت را برکشیده اند. کسانی که جهالت را دیانت و دانایی و کیاست را کفر و بی دینی نام نهاده اند.

رابطه وارون علم و مذهب

منتشرشده: 15/12/2010 در Uncategorized

آیا تاکنون فرد فرهیخته و دانشمندی (به مفهوم واقعی دانشمند باشد نه اینکه کوله‌باری از محفوظات بی‌ارزش را با خود به دنبال بکشد) را دیده‌اید و یا سراغ دارید که مردم را مدام به گریستن و عزاداری و کوفتن بر سر و سینه و جراحت زدن بر بدن نازنین خود ترغیب کند؟ نمی‌دانم چقدر با این سخن من موافقید اما آخرین تحقیقات به ثبت رسیده در دنیای مدرن، نشان می‌دهد که رابطه معناداری بین هوش و دانش انسان‌ها و گرایش آنان به مذهب وجود دارد. یعنی این که هر چه‌قدر هوش و علم و آگاهی انسان بالا می‌رود،‌ به همان نسبت از باورهای مذهبی و خرافی متکی بر اوهام و بافته‌های جهالت بار بشری کاسته می‌شود. فهم این نکته نیازی به تحقیقی گسترده ندارد. چرا که وقتی نگاهی ساده به شرکت کنندگان و فعالان مناسک و مراسم مذهبی و خرافی می‌اندازیم به وضوح متوجه می‌شویم که اکثر این افراد، از دانش و تحصیل (به مفهوم واقعی) بهره‌ای کافی و وافی ندارند و عموماً برپایه باورهایی بی‌اساس و اغلب مبالغه‌آمیز و غلط و به منظور جلب توجه و یا مقاصدی دیگر که جنبه‌های روانی، عاطفی و گاه اقتصادی دارد به دور هم گرد آمده‌اند و عموماً هم از این تجمعات چیزی جز تخلیه هیجانات احساسی و عاطفی عایدشان نمی‌شود.
بالعکس، کسانی که این نوع مراسم را ترغیب و تشویق می‌کنند، آنانی هستند که بهره‌ای از دانش ندارند و مبلغانی بی‌مایه‌اند که هدف و مقصودشان فقط و فقط، گرم نگاه داشتن این بازار مکاره برای کسب روزی و مواجب سالانه خویش است! کسانی که ردای گدایی بر تن نموده‌اند و آن را به دروغ و ریا لباس پیغمبر نام نهاده‌اند تا بلکه از این راه بهتر و بیشتر بر خرفتی مردم بیفزایند و آنان را تیغ بزنند. دین به دنیا فروشانی که برندگان اصلی این بازار مکاره خرافه و کج فهمی و نادانی عوام محسوب می‌شوند. هم آنان که به مفتخواری و گردن کلفتی و شکم بارگی و زن‌بارگی و لواط کاری در بین هم‌سنخان خویش معروفند و تاریخ از بردن نامشان ننگ می‌کند. کسانی که زمین و زمان را به هم می‌دوزند و با لفاظی‌های مکارانه خویش، عوام را می‌فریبند و بر موج احساساتشان سوار شده، اندک مال و اندوخته‌شان را از جیب آنان به یغما می‌برند و نامش را هم می‌گذارند احسان در راه خدا و پیغمبر و امام و … !
آیا روزی خواهد رسید که این مردم خردباخته، چشم خود را باز کرده و دزدانی را که به خانه‌شان نقب زده و با چراغ سرگرم دست چین کردن بهترین اندوخته‌هایشانند بشناسند و دست آنان را از ثروت خود و کشور خویش کوتاه کنند؟! آری بالاخره چنین روزی خواهد رسید و من مطمئنم که این سیل روشنگری که در کشورمان به راه افتاده در آینده‌ای نه چندان دور بنیان ظلم و خرافه را نابود کرده و اساس زندگی خردمندانه را پایه خواهد گذاشت.